كليپ نون ودلقك دكتراصفهاني ومتن زيباي مناظره خسرووشيرين
اطلاعات دارويي به کانال اطلاعات وتازه های دارویی درتلگرام بپیوندید@drsaeedkhosravi

آمار مطالب

کل مطالب : 791
کل نظرات : 107

آمار کاربران

افراد آنلاین : 2
تعداد اعضا : 2

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 319
باردید دیروز : 238
بازدید هفته : 703
بازدید ماه : 3012
بازدید سال : 106772
بازدید کلی : 449590
تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : دكترسعيدخسروي
تاریخ : سه شنبه 30 خرداد 1391
نظرات

شیرین و فرهاد 

   برگرفته ازوبلاگ:http://irankalam.blogfa.com

 

باز اين دل سرگشته من ياد آن قصه شيرين افتاد

بيستون بودو تمناي دو دوست

آزمون بود و
تماشاي دو عشق

در زماني كه چو كبك

خنده مي زد " شيرين"

تيشه مي زد "فرهاد"

نه توان گفت به جانبازي فرهاد : افسوس

نه توان كرد ز بي دردي شيرين فرياد


كار شيرين به جهان شور برانگيختن است

عشق در جان كسي ريختن است

كار فرهاد برآوردن ميل دوست

خواه با شاه در افتادن و گستاخ شدن

خواهبا كوه در آويختن است

رمز شيريني اين قصه كجاست؟

كه نه تنها شيرين بي نهايت زيباست....

آن كه آموخت به ما درس محبت مي خواست

جان چراغان كني از عشق كسي

به اميدش ببري رنج بسي

تب و تابي بودت هر نفسي

به وصالش برسي يا نرسي

 

 

نیایش شیرین با یزدان پاك

 خداوندا شبم را روز گردان
چو روزم بر جهان پیروز گردان
شبی دارم سیاه از صبح نومید
دراین شب رو سپیدم كن چو خورشید
غمی دارم هلاك شیر مردان
برین غم چون نشاطم چیرگردان
ندارم مطاقت این كوره تنگ
خلاصی ده مرا چون لعل از این سنگ
تویی یاری رس فریاد هركس
به فریاد من فریاد خواند رس
ندارم طاقت تیمار چندین
اغثنی یا غیاث المستغیثین
به آب دیده طفلان محروم
به سوز سینه پیران مظلوم
به بالین غریبان بر سر راه
به تسلیم اسیران در بن چاه
به داور داور فریاد خواهان
به یارب یارب صاحب گناهان
به دامن پاكی دین پرورانت
به صاحب سرّی پیغمبرانت
به محتاجان در بر خلق بسته
به مجروحان خون نبر خون نشسته
به دور افتادگان از خان ومان ها
به واپس ماندگان از كاروان ها
به وردی كز نوآموزی برآید
به آهی كز سر سوزی برآید
به ریحان نثار اشك ریزان
به قرآن و چراغ صبح خیزان
به نوری كز خلایق در حجاب است
به انعامی كه بیرون از حساب است
به مقبولان خلوت برگزیده
به معصومان آلایش ندیده
به هر طاعت كه نزدیكت صواب است
به هر دعوت كه پیشت مستجاب است
بدان آه پسین كز عرش پیش است
بدان نام مهین كز عرش پیش است
كه رحمی بر دل پر خونم آور
و زین غرقاب غم بیرونم آور
اگر هر موی من گردد زبانی
شود هر یك ترا تسبیح خوانی
هنوز از بی زبانی خفته باشم
ز صد شكرت یكی ناگفته باشم
تویی در پرده‌ء وحدت نهانی
فلك را داده بر در قهرمانی
خداوندیت را انجام و آغاز
نداند اول و آخر كسی باز
به درگاه تو در امید و در بیم
نشاید راه بردن جز به تسلیم
اگر روزی دهی ور جان‌ستانی
تودانی هر چه خواهی كن تودانی
به توفیق توام زین گونه بر پای
برین توفیق توفیقی برافزای
من رنجور، بی طاقت عیارم
مده رنجی كه من طاقت ندارم
ز من ناید به واجب هیچ كاری
گر از من ناید آید از تو باری
به انعام خودم دلخوش كن این بار
كه انعام تو بر من هست بسیار
زتو چون پوشم این راز نهانی؟
و گر پوشم تو خود پوشیده دانی

نظامي گنجوي

 

 



تعداد بازدید از این مطلب: 3036
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید

/weblog/file/img/m.jpg
mohsen در تاریخ : 1391/3/31/3 - - گفته است :
سلام عزیزم
وبلاگ زیبا و مفیدی داری
موفق باشی
به من هم سر بزن
خوشحال میشم لینکم کنی


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:


سعیدخسروي دکترداروسازودبیربازنشسته زیست شناسی هستم، که امروز درکناررب النوع رافت وشفقت ومهربانی روزگارمی گذرانم.آن عزیزی که نهال مهرومحبتش همچنان درفضای زندگیم گل افشانی وعطرافشانی می کند **عزيزان برداشت ازوبلاگ باذکرماخذ آزاد می باشد**


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود